گتفرید ویلهم لایب نیتس
زندگی نامه
گتفرید ویلهم لایب نیتس آلمانی یکی از بزرگترین حکمای اروپا و از عجوبه های روزگار است . اصل کلمه ی لایب نیتز اسلاوی است ولی این اصل اسلاوی نباید ما را به اشتباه اندازد و وادار کند که اجداد لایب نیتز را در میان قوم اسلاو بجوییم . اسلاف لایب نیتس تا جد اعلای وی جمله از مردم « ساکس » بوده و بسیاری از آنان در ایالت وسیع اهمیت و مقامی بزرگ داشتند . جد دوم او در آلمان عضو اداری بوده و جد او نیز به استخراج یکی از معادن ساکس اشتغال داشته است .
در21 ژوئن 1264 میلادی در شهر « لایپسیک » از شهر های آلمان متولد شد و در 14 نوامبر 1716 در هانور در گذشت . پدرش معلم و مشاور حقوق بود که در دانشگاه لیپزیک علم اخلاق نیز تدریس می کرد و شش سال پس از تولد او در گذشت . لایب نیتس از کودکی شوق مفرط به خواندن داشت ، و هر چه کتاب در کتابخانه ی پدرش بود یا از جای دیگر به دستش آمده بود می خواند . تحصیلات مقدماتی خود را در لایپسیک در مدرسه ی « گیمنازسن نیکلا » یا « نیکلائی شوله » به اتمام رسانید و درسال 1661 وارد دانشگاه شده ، از همان آغاز جوانی زبان لاتین و یونانی را فرا گرفت و آثار افلاطون ، ارسطو و ویرژیل را خوانده و از طرز تفکر و سبک انشای آن ها استفاده برده و سپس فلسفه و علم الهی اسکولاستیک را تحصیل نموده و دریافت که « در زیر این کود اسکو لاستیک طلای ناب پنهان است . » پانزده ساله بود که به خواندن آثار فلاسفه جدید مانند بیکن ، هوبس گالیله و دکارت پرداخت و ذوق او به تدریج به جانب ریاضیات گرائید . با این همه وقتی به دانشگاه لیپزیک وارد شد به فلسفه دل بست و در سال 1663 پایان نامه خود را در باب « اصل فردیت » نوشت و پس از فراغ ا تحصیل به نیا رفت تا دروس اهرا رویگل ریاضی دان را دنبال نماید و برای فلسفه در پی قوانین ترکیبی نظیر ترکیبات ریاضی و به همان قطعیت آن ها بر آمد و افکار خود را کتاب « مطالعه در فن ترکیب » به معرض انتشار در آورد و سپس به آلتدروف واقع در نزدیک نورمبرگ رفت و در آن جا به درجه دکتری در حقوق که به علل نامعلومی نتوانست این عنوان را در نیا تحصیل نماید نائل گشت و داخل در زندگانی شد . به خلاف بسیاری از دانشمندان گوشه نشینی و کناره جویی از کارهای دنیا را خوش نداشت ، و به جاه و مال نیز علاقه زیادی داشت .
در این دوران در نورمبرگ وارد انجمن روزکروا که به علوم سحر و کیمیا می پرداخت وارد گردید و از این پس به علم شیمی دل باخت و در همه ی عصر دلبستگی خود را به این علم ادامه داد . همچنین در نورمبرگ بود که با « بارون دوبوا نبورگ » مشاور قدیمی منتخب مایانس و سیاستمدار منتفذ وقت آشنایی یافت و این دو خیلی زود با یکدیگر صمیمی و مأنوس گردیدند و لایب نیتس با مساعدت دوست خود به زندگانی سیاسی قدم نهاد و توسط او در کارهای سیاسی و دولتی دخالت نمود . بر حسب وظیفه میهن دوستی برای ممالک آلمان صلاح اندیشی می کرد و بنا بر غیرت دینی عیسوی ، خیر همه اروپاییان را می خواست ، کشورهای دیگر را نیز آرزومند بود که به خیر و فلاح یعنی به عقیده ی او به کیش مسیحی و بهره مند شدن از تمدن اروپایی نایل شوند .
یکی از افکار بلند او رفع اختلاف از کاتولیک و پروتستان بود ، و در این باب کوشش ها کرد ولی به جایی نرسید، چون آن زمان لویی چهاردهم پادشاه توانای فرانسه با آلمان ها سر به سر می گذاشت ، لایب نیتس برای رفع این شر به امرای آلمان القا فکر کرد که توجه آن پادشاه را به جنگ با دولت عثمانی یعنی به عقیده او به دفع شر کفار معطوف کند ، آن ها هم این رأی را پسندیدند و خود او را به پاریس فرستادند که آن جا برای این مقصود کار کند . چهار سال در فرانسه به سر برد آ مقصود را حاصل نکرد اما با فضلای فرانسه مرتبط و از ایشان بهره مند گردید. لایب نیتس در دوره مسافرت ده ساله خود در خارج از آلمان با عده ای از نویسندگان و دانشمندان هم عصر رابطه یافت و از آن جمله با آرنور مذاکرات مفصل راجع به فلسفه و علم معقول به عمل آورد و با هوژینس کار کرد و آثار پاسکال ر مطالعه کرد . این ماه هایی که در پاریس گذراند تأثیر شایان توجهی در او بخشید . کرنوفیشر در تاریخ فلسفه خود می نویسد : « اگر او یک نویسنده فرانسوی از کار در نمی آمد نمی توانست یک نویسنده اروپایی قرن خود بشود . » همچنین با « کولینز » ریاضی دان انگلیسی در لندن ملاقات کرد و شاید همین ریاضی دان بود که او را در جریان کار های نیوتن قرار داد . در پاریس ته عنوان یک ریاضی دان حرفه ای به شمار می رفت و با اوضاعی که در آن زمان حکمفرما بود او نمی توانست در آلمان به این مهم دست یابد .
در این عصر بود که کشف بزرگ او در ریاضی یعنی « حساب دیفرانسیل » به صورت عمل در آمد و همین کشف او را جزء بزرگترین ریاضی دانان در آورد اما پیش از او نیوتن به چنان کشفی نائل آمده و از 1665 روش نوینی در حساب اختراع کرده بود اما از یک نظر حساب او با حساب لایب نیتس مغایرت داشت . در نظر او تغییرات توابع با حرکت اجسام مقایسه می گردید و تصور سرعت مبنای محاسبه او را تشکیل می داد . لایب نیتس تصور فلسفی را اساس قرار داده در صورتی که تصور مقادیر بی نهایت خرد را ملاحظه داده بود . زمانی که در این باب دانشمندان به تحقیق پرداختند و معلوم شد شیوه ی لایب نیتس در این محاسبه با شیوه ی نیوتن یکسان نیست ، و از او ساده تر و کامل تر است ، و در هر خال آن دو دانشمند هر دو یکسان از این افتخار بهره بردند . لایب نیتس هنگام بازگشت به آلمان سفری به لندن داشت و در آن جا با کولینس هندسه دان و دوست نیوتن ملاقاتی کرد و در آمستردام نیز با اسپینوزا چندین مصاحبه به خصوص درباره متافیزیک به عمل آورد .
بارون دوبوانبورگ و فیلیپ منتخب مایانس هر دو در 1676 در گذشتند و لایب نیتس دیگر علاقه ای به ماندن در خود احساس نمی کرد ، به تقاضای دوک دوبرونسویک لورنبرک پاسخ مساعد داد و شغل کتایداری را پذیرفت.
در مدت چهل سالی که بعداً زیست ، لایب نیتس دیگر هامبورگ را ترک نگفت ، جز این که برای جمع آوری سنادی درباره خاندان برنسویک که مأمور نوشتن تاریخ آن بود و برای مأموریت های سیاسی به مسافرت های کوتاهی اقدام ورزید .
آلمان و ایتالیا را در مدت سه سال سیاحت و کتاب خانه ها آرشیوهای آن را کاوش کرد و در 1701 انتشار اسنادی را که جمع آوری کرده بود آغاز نمود و انتشار آن ها از سال 1701 تا 1711 به طول انجامید ولی کار شخصی که می خواست از روی این اسناد انجام دهد ناتمام ماند .
برای منظورهای اساسی خود راجع به ترقی کشورهای مسیحی و داخل کردن کشورها ی غیر مسیحی ، در عالم تمدن و تربیت با پادشاه فرانسه و امپراطور اتریش و شارل دوازدهم پادشاه « سوئد » و پتر کبیر امپراطور رومی مکاتبه یا ملاقات کرد و رأی ها و نظر های بلند به ایشان اظهار نمود ، و از جمله افکار او یکی کردن قوانین و انتظامات مختلف بود ، و اهتمام برداشت که به تربیت و فرهنگ ممالک آلمان را یکسان سازد .
یکی از اثار وجود او انجمن علمی برلین است که تاسیس آن را به پادشاه پروس توصیه کرد ، و خود او به ریاستش برگزیده شد .
زمانی که به دعوت پادشاه اتریش به وین رفت و در دربار این شهریار بود که با پرنس اوژن دوساووا ملاقات کرد و مناد شناسی را برای او به رشته نگارش در آورد .
این دوره از زندگی لایب نیتش که بوترو آن را دوره اخذ نتیجه ی نامد دوره ایست که در خلال آن اندیشه های بزرگی را که طی اقامتش در مایانس و به خصوص هنگام اقامتش در مغز او خطور کرده بود توسعه داده به صورت عمل در آورده و این اندیشه ها به ویژه در زمینه فلسفه بود که پانزده اخیر عمرش را وقف آن گذرانیده بود .
هنگامی که لایب نیتسس از اقامت در وین به هانور بازگشت متوجه گشت که از قدر و اعتبارش بسی کاسته شده و با این همه به سفارش او بود که فردیک اول پادشاه پروس آکادمی علوم برلین را تأسیس کرد و هم او بود که پیوسته با تمام قوا در توسعه وحدت اخلاقی و تمدن در سراسر آلمان کوشید .
اما پرنسسسوفی که حامی او بود در ژوئن 1714 در گذشت . پرنس منتخب ژورژ به پادشاهی انگلستان منصوب شده عازم لندن گشت و وزیر او« برنشتورت » رخصت نداد که لایب نیتس همراه پادشاه به لندن برود . وانگهی بیماری رفته رفته لایب نیتس را زمین گیر می کرد و نقرس به شانه های او رسید چنان که در یک بحران سخت مرض در تاریخ 1716 در گذشت و بدون هیچ گونه تشریفات و بیشتر به صورت یک نفر راهزن تا منزله مردی که مایه افتخار بوده به خاک سپرده شد ، فقط آکادمی علوم پاریس از زبان منشی خود فونتنل از او تجلید می کند .
بوترو می گوید : سبک فکر او در دو چیز مشخص می گرداند که . در وهله ی اول او چنان که می گفت یک نفر خود آموزی بود که در اشیا عمیقانه تر از حد معمول رسوخ می کرد تا چیز تازه ای در آن کشف نماید . در وهله ی ثانی در آثار دیگران چیزهای را می جست که به درد حفظ شدن می خورد ، نه چیزهایی که در خور سرزنش و مزمت و این استعداد معنوی او شاید بستگی به استعداد اخلاقی داشت و آن عبارت از این بود که هر چیز را از جنبه ی خوب آن بنگرد . منشی اش اکهارت می گفت : « او همه چیز را از جنبه ی خوب آن می نگرد. »
نبوغ لایب نیتس در فکر خلاق و روح سازش پذیر اوست که یکی نیروی است که می آفریند و دیگری قانونی است که فرمان می دهد . او جوهر فردی که خود همه چین ها را صاف می کند تا اینکه با نگاه روشنی هماهنگی عمومی را تماشا کند .
لایب نیتس همچون دکارت و اسپینوزا تأهل اختیار نکرده ، خانواده تشکیل نداده بود .
تصنیف ها و نوشته های لایب نیتس فراوان ، و در موضوع های بسیار متنوع نوشته شده است . از تاریخ شعر و ادب علم و زبان گرفته تا حقوق ، فقه ، اصول دین ، ریاضیات ، علوم فلسفه و... اما اکثرآن نوشته ها به صورت مقاله در رساله های مختصر است ، و فلسفه و تحقیقات علمی خود را کامل و مشروح تدوین نکرده است .
در حکمت چندین رساله نگاشته است که همه تقریبا شامل اصول عقاید او و مطالب معینی که به تعبیرات مختلف در آورده است .
برای درک فلسفه و عقاید علمی او به همه آن رساله ها و نیز مراسلاتی به اشخاص نوشته است باید مراجعه نمود ، اما شماره آن ها چندین هزار است . از رساله های تصنیفی او آنچه بیشتر معروف است یکی کتابی است که « منادولوژی » یعنی معرفت جوهر فرد خوانده می شود ، و خلاصه ای است از اصول فلسفه ی او . دیگر کتابی است موسوم به « تحقیقات تازه درباره عقل و فهم انسانی » و دیگر کتابی است موسوم به « تحقیقات در عدل خداوند »
اهمیت و مقام لایب نیتس در فلسفه :
نهضت فلسفی جدید که اقدام پیشروان آن مردانی چون « ژیوراند و بروند » و نیکلا کوزانوس و « نیلکا کپرنیکوس » و امثال اینان و قائدین واقعی آن ، بزرگانی مانند « فرانسیس بیکن » انگلیسی و « رنه دکارت » فرانسوی محسوب می شوند قافله ی عظیمی از افکار و آراء از پی خود به راه انداخت و مردانی بزرگ و صاحب دستان را با خود در راه معرفت و جستجوی اسرار عالم و حیات به حرکت در آورد .
از جمله ی این بزرگان و مردان تیزبین که در میان متفکران عالم صاحب درجه ی بزرگی هستند و دستان های خاص خود و متکی بر اصول معین و حدون علمی و فلسفی دارند . یکی لایب نیتس فیلسوف معروف و صاحب نظر آلمانی است که فلسفه و دبستان او از جهاتی دارای اهمیت بسیار و از سایر دبستان های جدید فلسفی ممتاز است .
لایب نیتس یکی از متبحرترین دانشمندان ، و به راستی جامع فضایل بوده است ، و از این جهت او را نظیر ارسطو دانسته اند . گذشته از این که مرد سیاسی و در امور کشوری و دنیوی صاحب نظر ، و دارای افکار بلند بوده و در کار بردن آن ها هم کوشش داشته است ، در همه ی فنون علمک وارد شده و صاحب رأی گردیده ، و در آن ها قوه ی تصرف نشان داده است . یک جا شاعر و ادیب و زبان دان و مورخ ، و یک جا فقیه و الهی و منطقی و ریاضی و طبیعی و فیلسوف بوده است . در هر علم و فنی وارد شده ، نظر فلسفی به کاربرده ، و در تحقیقات اصول و اساس مخصوص در نظر گرفته است ، و نیز ذوق سلیم و مزاج معتدل و طبع منصف داشته است . از گفته ی هر کس آن چه محل استفاده بود می گرفت ، و تعصب و طرفداری یا عناد و لجاج به خرج نمی داد .
اهمیت لایب نیتس در میان فلاسفه ی جدید از جهت روش ترکیبی اوست . لایب نیتس با این روش خویش می خواهد عقاید مختلف را با هم جمع کند و چون در عین حال « سیستماتیک » است ، آن ها را تحت تقسیم معینی در آورد . لایب نیتس مانند بیکن و با مردانی چون « داوید هیوم » و « جالوک » و امثال اینان حس و تجربه ی تنها را منشأ معرفت نمی شمارد و نیز مانند دکارت مبدأ منحصر معرفت را عقل نمی داند . بلکه فی الحقیقه این دو نظر را با هم گرد آورده و خواسته است پس از درک حقایق محسوسه و اشیا که مواد معرفت و منشأ آن اند طریقه ی معرفت را بشناسد . این خاصیت بزرگ لایب نیتس که او را از بعضی جهات به فیلسوف بزرگ یونانی ارسطو نزدیک می سازد .
او مانند ارسطو سعی می کرد که روابط اشیاء دو نظام عظیمی را که در عالم مادی و روحی حکمفرماست را بشناسد و به همان گونه که ارسطو می خواست اشیاء را که منشأ معرفتند خوب بشناسد تا حقیقت معرفت را نیک د یابد .
لایب نیتس هم در مطالعات محسوسات می کوشید تا به درک روابط فکری نایل آمد و از این حیث لایب نیتس مخالف دکارت است که قبل از شناختن امور محسوس به امتحان وجدان
حقایق مدرکه آن می پردازد . لایب نیتس در باب اصل و جوهر عالم مانند دکارت ثنوی است نه مانند اسپینوزا وحدت وجودی محض. از خصایص او این که می کوشید تا اقوال را جمع و با یکدیگر سازگار کند . همچنان که در دین می خواست کاتولیک و پروتستان را باهم سازش دهد ، در حکمت هم می خواست ارسطو و متقدمین را با دکارت و متاخری سازگار نماید .
از سخن بزرگ او این است که ، « حکما در حقایق آن چه اثبات کرده اند ، درست است و در آن چه نفی کرده اند به خطا رفته اند » و درستی این گفته از آن است که حقیقت به اندازه ای بسط دارد که هر چه برای آن اسباط کنند در او می گنجد . نسبت به ارسطو تصدیق کرد که متأخرین زیاده روی کرده اند ، و هنوز از تعلیمات او استفاده بسیار می توان کرد . در فلسفه ی خود او رعایت همین شیوه پدیدار است ، در عین این که از روش دکارت پیروی می کند منطق ارسطو و عقاید فلسفی او دانشمندان دیگر را از نظر دور نمدارد ، ولی در هر حال در هیچ عمر مقلد صرف نیست ، صاحب رأی مستقل و متبکر و مخترع است یکی از نخستین فکرهای او اختراع منطق ریاضی است « logique matheniatique یا logistique » مبنی بر این که فکر انسان را مانند اعداد و مقادیر به مبادی بسط تجزیه کنند ، چنان که کلمات زا به اصوات و حروف تجزیه می توان مرد و انواع و اقسام آن مبادی را تشخیص دهند ، و قواعد ترکیب آن را به دست آورند و تصورها و تصدیق های بسیط را مانند مقادیر قرار داده ، برای آن ها علاماتی مانند آن چه در جبر و مقابله به کار است اختیار نمایند و تعقل و تفکر و استدلال را نظیر عملیات و مقابله ساخته : همچنان که در این علم دستورهای جبری برای حل مسائل ریاضی به کار می رود ، منطق را به دستورهایی نظیر آن ها در آورده اند تا میزان تفکر و استدلال مشخص باشد ، و اختیار فهم ها و سلیقه ها مایه اشتباه در حقایق و سوء تفاهم نشود ، و نیز منطق مانند آن چه ارسطو ترتیب داده فقط وسیله تفهیم و استدلال نباشد ، بلکه به وسیله ی آن بتوان کشف حقایق کرده و از این را علم کلی « sclence generale »به دست آید . در واقع منشاء فکر لایب نیتس در اختراع این منطق همان امری بود که او را موفق به اختراع محاسبه ی مقادیربی نهایت خرد نموده بود و لیکن این اختراع را نتوانست به جایی برساند . در نظر لایب نیتس اگر این فن درست می شد یک زبان علمی بین اللملی دارا می شدیم که افکار اقوام مختلف را به یکدیگر نزدیک می ساخت ؛ چنان که امروز دستورهای جبری مخصوص یک قوم نیست ، و اهل همه ی زبان ها همان دستورها را به کار می برند و مقصود یکدیگر در می یابند ، به این واسطه فنی را که لایب نیتس(Donath et al., 2007) در فکر اختراع آن بود و هنوز هم بعضی از دانشمندان در پی آن هستند ، در آن کار می کنند زبان یا خط عمومی « caractristique universelle » نیز می گویند .