زندگی و احوال فرانسیس بیکن :
فلاسفه مشهور همه از یک قبیل نیستند . برخی از آنان افتخار و بزرگی خود را بیشتر از آنچه که گفته اند و نوشته اند مرهون شیوه و طرز زندگانی خود هستند
چنان چه که وضع سقراط و دیوژن و اپیکتت این چنین می باشد . برخی دیگر درخشانترین کامیابی های خود را با آثاری که نوشته اند مدیونند و غالباً بین آنچه که خود ستوده و کارهایی که انجام داده اند ناسازگاری فاحشی وجود دارد ، چنهن که وضع ارسطو و سنک و دکارت بر این منوال است . اما بسیار به ندرت دیده می شود که در وجود یک فیلسوف نبوغی سرشار و ضعف نفسی که نزدیک به دنائت و فرومایگی باشد جمع گردد. بدبختانه وضع فرانسیس بیکن این چنین است . او مسلماًمتفکر بسیار توانایی بود ولی آیا همچنین باید در مورد او گفت که او جنایتکار بزرگی بود که عاقبت قربانی جاه طلبی وبی احتیاطی و اوضاع واحوال زندگانی خود گردید؟ (Qing, Deyu et al. 1998)
فرانسیس بیکن در2? ژانویه ???? در مهمانخانه یورک واقع در استرند نزدیک لندن به دنیا آمد . پدر او نیکلا بیکن در بیست سال اول سلطنت الیزابت مهردار سلطنتی بود . مادر بیکن لیدی آن کوک خواهر زن سرویلیام سسیل معروف به لرد(Lin, Su et al. 2007) باردلی خزانه دار ملکه الیزابت و یکی از مقتدرترین مردان انگلیسی بود . این زن که سر آموزگار ادوارد ششم پادشاه انگلستان بود ، در السنه و کلام متبحر بود و با اساقفه ی عصر یونانی مکاتبه می کرد و این خمل برای او مثل آب خوردن بود . خود آموزگار پسرش بود و در تربیت و تعلیم او از هیچ چیز دریغ نداشت . فرانسیس چند برادر بزرگتر از خود نیزداشت و خود نیز کودکی تیز هوش بود . اما او در سال های اولیه زندگی خود هیچ برجستگی از خود نشان نداد و این سال ها را در لندن نزد مادر و پدرش گذراند . ملکه او را می شناخت و به شوخی او را مهردار آینده خود می خواند .
مربی حقیقی عظمت بیکن ، انگلستان عهد الیزابت بود ، این دوره بزرگترین ادوار مقتدرترین اقوام عصر جدید به شمار می رود . کشف آمریکا تجارت را از بحر الروم به اقیانوس اطلس کشانید و اقوام اسپانیای و هلندی و فرانسوی و انگلیسی را که بر ساحل این اقیانوس بودند از لحاظ تجارت و ثروت سرآمد اقوام دیگر ساخت .(Yongmei, Changsheng et al. 1998) رنسانس از روم و فلورانس و میلان و ونیز ، به مادرید و پاریس و آمستردام و لندن منتقل شد . پس از شکست نیروی دریای اسپانیا تجارت انگلستان بر روی تمام دریا ها توسعه یافت ، شهرهای انگلیس در نتیجه منابع محلی رو به پیشرفت و ثروت نهادند ، ملاحان آن سطح کره ارض را پیمودند و سرداران آن آمریکارا متصرف شدند . ادبیات انگلیس با شعر سپنسر و نثر سیدنی رونق گرفت و صحنه تئاتر با درام های شکسپیر و مارلود و ابن جانسون و صدها نویسنده ی توانای دیگر به لرزه در آمد . اگر شخصی از قریحه و استعداد ذاتی بهره مند بود در چنین محیطی ضایع نمی شد . (Kostoglou and Karapantsios 2007)
در 1573 م در سن دوازده سالگی بیکن وارد کمبریج در ترینتی کالج گردید و تا 1576 م در آن جا ماند و فلسفه اسکولاستیک را در آن جا تحصیل کرد و در عین حال تحصیلات قضایی خود را در همان جا آغاز نمود.(Qing, Deyu et al. 1998)
در سال 1576 م کالج را رها کرد و در آن هنگام سرآمیاس پولت سفیر کبیر انگلستان در دربار هانری سوم بود که دوست نیکلا بیکن پدر فرانسیس بود فرزندش را به او سپرد و از آن زمان بود که فرانسیس بیکن به دربار فرانسه راه یافت . (Figure 1)
Figure 1. damavand iran
در سال 1578 م پدر فرانسیس بیکن ناتگهان درگذشت و او به انگلستان احضار گردید . پدرش قصد داشت که اموالی را مادام العمر به فرانسیس تخصیص دهد ولی مرگ او بر این کار سبقت گرفت . پس بیکن بر آن شد که در صدد پیدا کردن شغل پر سود بر آید و از این رو معلومات حقوقی خود را تکمیل کرد و به وکالت دعاوی مشغول گردید . در سال 1580 م در انجمن « گرنر این » که انجمنی مرکب از حقوق دانان بود و در مهمانخانه گری یک آموزشگاه حقوق و یک دادگاه برایت تشکیل داده بود عضو فعال و موثری گردید . جاه طلبی و بلند پروازی بیکن با دادرسی های توام با موفقیت خرسند نمی گردید و فکری به خاطرش رسید که در تمام مدت عمر این فکر او را آزار می داد وآن این بود که در قوانین درهم و برهم انگلستان نظمی برقرار سازد و خطوط اولیه « احیاءعلوم کبیر » را طراحی کرد و دراین رساله کوچک که آن را « فرزند مذکر زمان » نام نهاد و در قطعات مختلفی از آن اسم می برد . اما هیچ یک از این کارها برای تسکین جاه طلبی او کافی نبود و آن چه او می خواست احراز یک مقام سیاسی در دربار بود . عموی فرانسیس بورلی مقام مهمی در آن جا اشغال کرده بود با این حال بیکن جزءعنوان متوسطی را نتوانست تحصیل نماید و آن « مشاور فوق العاده ملکه » بود . (Figure 2)
Figure 2. iran nothink
این ناکامی باعث شد که بیکن سعی کند از راه پارلمان وارد حیات سیاسی شود در نتیجه 1584 م به عضویت مجلس عوام انتخاب گردید و در 1586 و 1588 م نیز مجداداً به این مقام برگزیده گردید اما در پرلمان مرتکب یک خطا شد که روح خود کام ملکه الیزابت را نسبت به خود تغییر داد.(Figure 1)
مجلس که عوام برخی اعتبارات را تصویب نموده بود مجلس لردها اصرار داشت که بر میزان این اعتبارات افزوده شود اما بیکن رشته سخن را به دست گرفت و باعث شد که مجلس عوام نسبت به منافع سلطنت رای مخالف بدهد و در پیرو این قضیه به او گفتند که دیگر اونباید به ملاطفت ملکه امیدوار باشد .(Kostoglou and Karapantsios 2007)
در سال 1595 م چندین نوشته سیاسی و قضایی منتشر کرد وبرای جشنی که توسط اسکس به افتخار الیزابت بر پاگشت قصیده ای سرود که در نتیجه ملکه مزروعی مهمی را به او اهدا کرد .
در سال1597 م نخستین چاپ انگلیسی « تتبعات اخلاقی و سیاسی » خود را منتشر نمود و در مجلس عوام از تمام درخواست های کمک خرج دربار پشتیبانی کرد وسرانجام مشاور معمولی ملکه گردید و این فرصت ارتکاب عملی را به او داد که خیلی شباهت به رسوایی داشت . (Shafie-Pour and Ardestani 2007)(Figure 3)
Figure 3. iran
بیکن قسمت اعظم دارایی خود را مرهون اسکس بود . لکن به دنبال یک لشکر کشی مغلوبانه ویک دوره حکومت بد فرجام در ایرلند ، اسکس لطف و مساعدت ملکه را نسبت به خود از دست داد ولی به جای این که سر تسلیم فرود آورد در کوچه های لندن آشوبی به راه انداخت . پس به اتهام خیانت در 1601 م محکوم به مرگ گردید . لیکن در تمام طول محاکمه بیکن فراموشی بخشایش ناپذیری در قبال احسان های گذشته اسکس از خود نشان داد و جزء در فکر نجات خودش از مغضوبیتی که ممکن بود دامنگیر او نیز شود نبود وظیفه دادستانی را بر علیه کسی که یکی از بزرگترین حامیانش بود را برعهده گرفت و بعد از این که اسکس سرش از تنش با تبر جدا شد و خاطره وی محبوبیتی را دراذهان ایجاد کرد بیکن مامور شد که بر ضد او هجو نامه ی بنویسد تا مگر یادبود او را آلوده به ننگ ننمایید و اقدام ملکه را بستاید و این چاپلوسی تا اندازه ای بینتیجه ماند زیرا در سال 1603 م الیزابت درگذشت .
در این نخستین دوره بیکن قیافه یک انسان گرسنه که می خواهد هر چه بیشتر از خوان حکومت متمتع شود به خود گرفت .