معصومیت بر باد رفته
تا حالا شده تو چشاشون غرق بشی؟ دقت کردی چقدر چشاشون معصوم و بی ریا ست؟ به یه جا خیره میشن و انگار که تو فکر عمیقی باشن متوجه سر و صدا و جمعیت نمیشن. دستت رو گذاشتی تو دستشون؟ دستشونو حلقه میکنن دور انگشتت. خیلی دلم میخواد بدونم تموم روز به چه چیزایی فکر میکنن! اصلا فکر میکنن؟ بعضی هاشونم انقدر می خوابن که انگار خستگیه یه سفر طولانی و سخت هنوز تو بدنشون مونده! اصلا انگار دنیاشون با ما فرق داره. موجودات تازه واردی که تنها صدایی که خوب می شناسن صدای قلب مادرشونه. گاهی ام یه لبخندی به لب می زنن،مَلییییییییییییح .
یه جا شنیدم که امام علی -علیه السلام- فرمودن نوزاد می تونه فرشته ها رو ببینه و... به خاطر همینه که گاهی میخنده. اون روزی که اینو شنیدم آه از نهادم بلند شد و داغ دلم تازه! حسرت خوردم که چقدر فاصله هست بین اونی که اومد به این دنیا و اونی که الان تو این دنیاست. مثلا اومده بودم دست پر برگردم ، اون چیزایی هم که داشتم از دست دادم.
به دنیا که میان گریه می کنن. یکی از بچه ها می گفت: خاصیت آدمیزاد همینه! یادش میره اومده که فقط یه توقف کوچیک کنه. یادش میره هر جا که میره به غیر اون منزل آخری، باقیش همه محل گذره. اونوقت مثل چسب می چسبه به همون دنیایی که داره و حاضر نمیشه رهاش کنه. شاید به خاطر اینه، که هر بار دنیاش رو ترک میکنه، وجودش رو ترس می گیره .
یه جا شنیدم که امام علی -علیه السلام- فرمودن نوزاد می تونه فرشته ها رو ببینه و... به خاطر همینه که گاهی میخنده. اون روزی که اینو شنیدم آه از نهادم بلند شد و داغ دلم تازه! حسرت خوردم که چقدر فاصله هست بین اونی که اومد به این دنیا و اونی که الان تو این دنیاست. مثلا اومده بودم دست پر برگردم ، اون چیزایی هم که داشتم از دست دادم.
به دنیا که میان گریه می کنن. یکی از بچه ها می گفت: خاصیت آدمیزاد همینه! یادش میره اومده که فقط یه توقف کوچیک کنه. یادش میره هر جا که میره به غیر اون منزل آخری، باقیش همه محل گذره. اونوقت مثل چسب می چسبه به همون دنیایی که داره و حاضر نمیشه رهاش کنه. شاید به خاطر اینه، که هر بار دنیاش رو ترک میکنه، وجودش رو ترس می گیره .