سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صفحه خانگی پارسی یار درباره

· دیدگاه راجرز رابطه با ماهیت انسان

    نظر

از نظر راجرز انسان ذاتا ماهیت مثبت دارد و مسیر حرکت او در مجموع به سوی خودشکوفایی رشد و اجتماعی شدن است . راجرز بر این اعتقاد است که آئین مسیحیت این باور را در ما ایجاد کرده است که ذاتا گناهکاریم. علاوه بر این تصویری که فروید و همکارانش از انسان ناهشیار و نماد ارائه می دهد این است که در صورت امکان به اعمال خلاف اخلاق دست خواهد زد. طبق این نظر انسان از بنیاد غیر منطقی و غیر اجتماعی و مخرب خویش و دیگران است به نظر راجرز ممکن است گاهی انسان چنین باشد ولی این زمانی اتفاق می افتد که روان آزرده است و مانند یک انسان شکوفا شده عمل نمی کند وقتی آزادانه عمل می کنیم در تجارب خویش مختاریم . ماهیت اصلی خود را به عنوان موجودی مثبت و اجتماعی ارضاء می کنیم موجودی که می تواند مورد اعتماد باشد و اصولا سازنده است.

راجرز با آگاهی از این که دیگران ممکن است بین رفتار انسان و حیوان مقایسه هایی به عمل آورند نظرات خود را در مورد این تشابه چنین بیان می کند. اگر چه شیر معمولا جانوری درنده به حساب می آید در واقع خصوصیات مطلوبی نیز دارد. شیر وقتی شکار می کند که گرسنه است نه برای نابودی و انهدام رشد این حیوان از درماندگی و وابستگی شروع و به استقلال می رسد و یا از خود مرکزی دوران کودکی به تعاون و حمایت در بزرگسالی تغییر می کند.

راجرز با آگاهی از این که ممکن است دیگران او را فردی خوش بین و بی تجربه به حساب آورند بی درنگ اشاره می کند که نتیجه گیری های او بر اساس بیش از بیست و پنج سال تجربه در روان درمانی به دست آمده است.

من همواره نسبت به ماهیت انسان خوش بین نیستم و کاملا آگاهم که در اثر حالات رفاهی وترس های درونی افراد می توانند به طور غیر قابل تصوری بی رحمانه ، وحشتناک رشد نیافته واپس رونده غیر اجتماعی و آزاردهنده رفتار کنند با این وجود یکی از نیرو بخش ترین و روح بخش ترین قسمت از تجربیات من کارکردن با این افراد و کشف تمایلات بسیار مثبتی است که در آنها مانند همه ما در عمیقترین سطوح وجود دارد.

·       دیدگاه راجرز در رابطه با علم، نظریه و روش تحقیق

 

اگر چه نظریه راجرز و ابزارهای خاص تحقق وی تغییر کردند اما او همچنان پدیدار شناس باقی ماند طبق موضوع پدیدار شناختی راجرز درک هر فرد از جهان یگانه است این ادراک ها میدان پدیداری فرد را می سازد . انسانها همانگونه به محیط واکنش نشان می دهند که آنرا درک می کنند این دریافت ممکن است با تعریفی که محقق از محیط می کند منطبق باشد یا نباشد.

اگر چه میدان پدیداری اصولا دنیای خصوصی انسان را تشکیل می دهد می توانیم این دنیا را آن طور که فرد درک می کند ببینیم و رفتار را از دریچه چشم آنها و با معنای روان شناختی که برای آنها دارد تبیین کنیم .

 راجرز به پدیدار شناختی به عنوان مبنایی برای شناخت انسان و به عنوان روشی برای تکوین نظریه مربوط به پدیده های ذهنی متعهد بود. راجرز معتقد بود که اطلاعاتی که از خلال جلسات روان درمانی به دست آمده است منبع باارزشی از داده های پدیدار شناختی است راجرز همیشه کار را با مطالعات بالینی آغاز می کرد وی سعی داشت به مصاحبه های درمانی ضبط شده با کمترین ذهنیت قبلی و تنها با چند برداشت مقدماتی گوش دهد تا در مورد آنچه که مشاهده می کند فرضیه سازی نماید.

به این ترتیب راجرز در سراسر زندگی حرفه ای خود تلاش می کرد تا عینیات و ذهنیات را به هم مربوط کند درست همانطور که در جوانی نیاز به پرکردن شکاف بین مذهب و علم را احساس کرد. راجرز در درون این بافت و با حراست از انسانها به عنوان افرادی که صرفا گروگان علم نیستند به پیشرفت روانشناسی به عنوان یک علم توجه کنند.

همچنین باید توجه داشت که راحرز بر مفهوم "تحقیق فرایندی" تاکید داشت نه تحقیق نتیجه ای.تحقیق فرایندی به ویژگی ها و شرایط بین متخصص و مراجع اشاره دارد و بر خصوصیات و نحوه تعاملات بین آن دو تاکید می ورزد و در مقابل تحقیق نتیجه ای قرار دارد که صرفا نتیجه درمان مد نظر می باشد.