سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ادامه مطالب در سال جدید

    نظر

. تمام عوامل ایجاد کننده رفتار در زمان حال قرار دارند و رفتار بوسیله چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است بوجود نمی آید از این پیش فرض می توان نتیجه گرفت که اگر کسی بخواهد تغییر ثابتی در رفتار فرد دیگری ایجاد کند باید ادراک او را تغییر دهد . ارضای نیازهای کنونی و کاهش تنشهای موجود تنها عواملی هستند که ارگانیسم برای نیل به آنها تلاش می کند گر چه گذشته در شکل بخشیدن و معنی دادن به ادارک کنونی موثر است ولی عامل اصلی بوجود آورنده رفتار در زمان حال قرار دارد.

 

6. رفتار هدف جویانه با عواطف همراه است و عواطف وقوع رفتار را تسهیل می کنند با توجه به رفتار عواطف به دو گروه تقسیم می شوند یکی عواطف و احساسات نامطبوع و دیگر احساسات آرام و ارضا شدنی ، دسته اول به همراه تلاشهای جستجوگرانه ارگانیسم حادث می شود و گروه دوم به همراه ارضای نیازها حاصل می شوند. دسته اول همچنین توجه و تلاش فرد را بر هدف او متمرکز می کنند و به رفتار وحدت می بخشند برای مثال احساس ترس موج سازماندهی و تجهیز نیروهای فرد در جهت فرار از خطر می شود.

 

7. بهترین موضع برای درک و فهم رفتار فرد آن است که آن را در چهارچوب مرجع قیاس درونی او مورد توجه و بررسی قرار دهیم همانطوری که قبلا گفتیم تنها کسی که می تواند به نحو کاملی فرد و زمینه تجربی او را بشناسد خود فرد است همچنین گفتیم که رفتار واکنش نسبت به زمینه ادراک است بنابراین بهترین راه برای شناخت رفتار فرد آن است که قالب مرجع قیاس درونی او شناسایی شود و به مسائل درست به همان طریقی نگریسته شود که خود فرد بدانها می نگرد. مرجع قیاس درونی به کلیه تجربیائی اطلاق می شود که در لحظه ای مشخص در آگاهی فرد قرار دارند این شامل تمام احساسات ، ادراکات ، معانی و خاطرات فرد می شود که در آگاهی وجود دارد.

مرجع قیاس درونی دنیای ذهنی فرد است که فقط خود او به نحو کاملی از آن مطلع است ودیگران به طور نسبی به آن دست می یابند. رسیدن به زمینه ادارکی و مرجع قیاسی درونی فرد تا حدی امکان پذیر است زیرا اکثر موارد و اشیایی که مورد درک قرار می گیرد نظیر خود فرد ، والدین ، معلمان و غیره در زمینه ادراکی ما نیز تاثیراتی دارند بنابراین ما می توانیم به بخشی از دنیای درونی فرد پی ببریم وهر چه در زمینه های متعددی اطلاعات کسب کنیم بهتر و بیشتر به شناخت دنیای درونی فرد موفق خواهیم شد.

 

8. از کل زمینه ادراکی بتدریج بخشی به نام خود متمایز و متجلی می شود که مفهوم خود نیز نامیده می شود . ارگانیسم بر اساس تمایل به خودشکوفایی به این مفهوم دست پیدا می کند . خود یک شیء یا موضوع ادراکی در زمینه تجربی فرد است . آگاهی فرد از بوده و عملکرد اوست. مفهوم خود دارای ابعادی است و هر بعد آن دارای ارزشهایی است بنابراین مفهوم خود ممکن است بر قدرت ، دوست داشتن ، تنفر ، بدبختی و غیرمبتنی باشد که با هر حالت بر رفتار تاثیر می گذارد. باید دانست که موجودیت خود صرفا با ارگانیسم فیزیکی همزمان و همراه نیست زیرا مرزبندی دقیقی را نمی توان در این زمینه بطور قطع یقین قایل شد اینکه شی یا تجربه ای را بخشی از خود بدانیم یا نه به ادراک انسان و نیز به میزان کنترل او بر روی خود بستگی دارد شاید همین عامل کنترل و یا خودمختاری است که برای اولین بار کودک را به آگاهی از خود وا می دارد و او را متوجه این موضوع می کند که می تواند بخشی از تجارب جهان هستی خود را کنترل کند . خودآگاهی از بودن و یا عمل کردن است.

 

9. بر اثر تعامل فرد با حیط و خصوصا در سایه ارزشیابی فرد از تعامل خود با دیگران سازمان خود شکل می گیرد. خود یک الگوی مفهومی ، سازمان یافته ، سیال ولی هماهنگ از ادراک های مربوط به خصوصیات و روابط من یا مرا و ارزشهای منظم به این مفاهیم است .

 

10. زمانی که ارگانیسم تجارب حسی و درونی خود را که هنوز به صورت منظم و کاملی جزء ساخت خود قرار نگرفته اند انکار کند ناسازگاری روانی حاصل می شود در چنین حالتی یک تنش روانی بالقوه و اسای موجود است و فرد یک نوع پراکندگی و دگرگونی واقعی را میان  ارگانیسم تجربه گر خویش و ساخت « خود » مشاهده می کند.