سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صفحه خانگی پارسی یار درباره

· شخصیت از دیدگاه مردم

    نظر

واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع «صفت اخلاقی یا برجسته» است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر می‌شود مثلا وقتی گفته نمی‌شود «او با شخصیت است» یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان «پرورش شخصیت» تبلیغ و دایر می‌شود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بی‌شخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما در جهت منفی.

در اجتماع گاهی به جای این کلمات از مترادف آنها «شخصیت خوب یا بد» صحبت می‌شود که هر یک ویژگیهایی را می‌رسانند و گاهی از کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی افراد استفاده می‌شود مثلا وقتی گفته می‌شود«او پرخاشگر است» یعنی ویژگی و خصوصیت غالب «او» پرخاشگری است. در کنار این موضوعات گاهی کلمه شخصیت جهت «احترام» به چهره‌های مشهور و صاحب صلاحیت «علمی ، اخلاقی یا سیاسی» بکار می‌رود نظیر «شخصیت سیاسی ، شخصیت مذهبی و شخصیت هنری و …».


مقدمه

    نظر

مقدمه

قبل از پرداختن به هر علمی باید در برخورد اول ضرورت پرداختن به آن مشخص شود، پس از روشن شدن اهمیت آن، نوبت به تعریف مفاهیم و اصطلاحات آن علم می رسد.به نظر من ما قبل از اینکه ضرورت پرداختن به یک علم را بدانیم وارد آن می شویم و بعد از مدت اندکی یا از آن متنفر می شویم و یا انگیزه خود را جهت ادامه دادن در ان از دست می دهیم،حالت سومی هم وجود دارد و آن این است که شاید بدان علاقه مند شدیم ولی این فرایند چون برگرفته از عواطف و نگرش ماست هیچ تضمینی جهت ماندگاری و ثبات آن وجود ندارد.به هر حال خوب است قبل از گذراندن دروس در هر رشته،در رابطه با ضرورت و اهمیت فراگیری آن علم مطالبی را بدانیم.

یکی از بنیادی ترین موضوعی که در علم روان شناسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است بحث دیدگاه ها و نظریه های روان شناسی است.هر دیدگاه و رویکردی اهمیت و جایگاه خاص خود را دارد.من در این مقاله به دیدگاه کارل راجرز پرداختم که کمک بسزایی در شناخت بهتر انسان کرده است.،ولی قبل از آن چون این مقاله مربوط به درس نظریه های شخصیت می باشد مقداری در رابطه با مفهوم شخصیت و مسائل مربوط به آن پرداختم که امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد.ان شاءا.. بتوانیم در آینده ای نزدیک خدمتی ارزنده به هم نوعان خود کنیم و به امید ان روز که حقایق و واقعیت های این عالم را بطور مستقیم از منبع متصل به پروردگار، مولایمان حضرت بقیت ا..الاعظم دریافت کنیم.

به امید آن روز...

  منابع:

 

 

پروین، لارنس ای. (1374). روانشناسی شخصیت  . ترجمه محمد جعفر جوادی و پروین کدیور.

سیاسی، علی اکبر . (1371) . نظریه های شخصیت . تهران : انتشارات دانشگاه تهران.

شولتز، دوآن. (1369) . روانشناسی کمال  . ترجمه گیتی خوشدل. تهران : نشر نو

شولتز، دوآن. (1378).  نظریه های شخصیت. ترجمه یوسف کریمی و همکاران. تهران : نشر ارسباران . شفیع آبادی، عبدا... و ناصری غلامرضا.(1365).

شاملو، سعید.(1372).  روانشناسی شخصیت . تهران : انتشارات رشد.

راجرز،کارل : مشاوره و روان درمانی مراجع محوری . ترجمه سید عبدالله احمدی قلعه.1382 . انتشارات فراروان

جورج و کریستیانی:روانشناسی مشاوره/ مترجم: رضا فلاحی محسن حاجیلو/ انتشارات: رشد سال انتشار: 1373

شفیع آبادی ، عبدالله و غلامرضا ناصری : نظریه های مشاوره و روان درمانی . تهران . مرکز نشر دانشگاهی

 

شفیع آبادی ، عبدالله : روان درمانی مراجع محوری . مجله علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تهران

 

شولتز، جان : تاریخ روان شناسی نوین

نظریه های مشاوره و روان درمانی. تهران : مرکز نشر دانشگاهی.

اصول روان شناسی بالینی و مشاوره . ترجمه مهرداد فیروز بخت . 1379 . انتشارات رسا

مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره/ ترجمه: سیمین حیسنیان/ انتشارات: دیدار سال انتشار: 1374

وب سایت: www.daneshnameh.roshd.ir

 منبع:

 چند دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد علوم تربیتی و روانشناسی

. …».


خیال ابدی

    نظر

مطالب زیر بحث در مورد تغییر نام رشته کتابداری است که در یک گروه اکادیمیک مورد الطفات قرار گرفته:

با سلام
اگر چه بحث عنوان و محتوای رشته، بحثی قدیمی است اما مصاحبه استاد عزیز آقای حسن زاده بیانگر دیدگاه جالب توجهی است. مایلم چند نکته را ذکر نمایم .


1.  ایشان معتقدند که عنوان رشته کتابداری و اطلاع رسانی به محدودیت کاریابی برای متخصصان رشته منجر شده است. آنچه محدودیت ایجاد می کند محتوای رشته است و نه عنوان آن. محتوای رشته در کشورهای پیشرفته بسیار تغییر کرده است در حالی که عنوان آن تغییر چندانی نکرده است و همان کتابداری و اطلاع رسانی است. ولی در ایران محتوا هیچ تغییری نکرده است و ما تصور می کنیم با تغییر عنوان، مشکلات ما مرتفغ خواهد شد.  این مورد حتی در مورد جایگاه اجتماعی رشته نیز صدق می کند.
 
قدر مسلم تغییر عنوان رشته به هیچ وجه منجر به تغییر نگرش جامعه نخواهد شد و اعتبار اجتماعی نیز به بار نخواهد آورد. در حالی که در ایران،  دیدگاه عموم در مورد کتابداری یا با نا آگاهی و یا با تصور غلط کلیشه ای همراه است، در خارج از کشور این ناآگاهی در مورد اطلاع رسانی یا علم اطلاعات (Information Science) وجود دارد. طی 4-5 سال تحصیل در انگلیس حتی در محیط دانشگاهی نیز با کمتر کسی برخورد کردم که از من پرسیده باشد چه می خوانی و من گفته باشم دکترای اطلاع رسانی و وی با تعجبی به علامت اینکه «اطلاع رسانی دیگر چیست» به من نگاه نکرده باشد. عموم مردم آن را با علوم کامپیوتر اشتباه می گیرند. حتی به یاد دارم در کتابخانه دانشگاه محل تحصیلم؛ یو سی ال که از بهترین دانشگاههای دنیاست کار می کردم، در یکی از روزهای آغازین کار یکی از مدیران  برای اینکه با من و کارمند جدید دیگر بخش آشنا شود به اتاق ما آمد و از ما پرسید دانشجوی چه هستیم. وقتی گفتم اطلاع رسانی، با تعجب گفت همان کامپیوتر است دیگر!!. اگر چه وی یک کتابدار سنتی و قدیمی (و مسئول صحافی و حفاظت) بود اما به هر حال سالها در یکی از کتابخانه های بزرگ دانشگاهی انگلیس و کتابخانه های دیگر کارکرده است و حداقل از فردی نظیر وی انتظار می رفت که بداند اطلاع رسانی چیست. در مقابل در انگلستان اگر به مردم بگوئید کتابدار هستید عمدتاً تصویر روشنی از کار کتابداری دارند و دلیل آن نیز سالها تلاش کتابداران برای خدمت به جامعه و اثبات جایگاه اجتماعی خودشان است (که البته این، در کنار خواست جمعی و درایت سیاستمداران و دلتمردان حاصل شده است). لذا عوض کردن عنوان رشته تنها به معنی پنهان شدن در پشت ناآگاهی اجتماعی است و نه کسب اعتبار و یا جایگاه اجتماعی.
 
2. مدیریت دانش و اطلاعات و علم اطلاعات همان کتابداری پیشرفته نیستند. این پندارچندان درستی نیست که تصور کنیم اطلاع رسانی همان کتابداری است و یا اینکه مدیریت دانش و مدیریت اطلاعات همان کتابداری جدید است. اگر چنین بود که در یک دانشگاه نظیر شفیلد، یو سی ال و یا سیتی لندن این رشته ها به صورت مجزا در کنار یکدیگر تدریس نمی شدند. حتماً تفاوتی وجود دارد که دانشگاههای معتبر دنیا هم فوق لیسانس کتابداری دارند، هم فوق لیسانس اطلاع رسانی، و هم فوق لیسانس مدیریت دانش (در کنار یکدیگر). حتی اطلاع رسانی و کتابداری نیز دو چیز جدا (البته با اشتراکات بسیار) هستند. در این مورد شما را ارجاع می دهم به تعدادی از مقالات پروفسور تفکو ساراسویچ، به ویژه مقاله 1999 وی در مورد اطلاع رسانی (ضمیمه است). وی در مقاله می گوید: «بستر مشترک میان علم کتابداری و علم اطلاعات، که بسیار قوی است، عبارت است از اشتراک در نقش اجتماعی آنها و .... اما تفاوتهای مهمی نیز با هم دارند» {که 5 مورد را ذکر می کند. ص. 1060} وی ادامه می دهد که «همه این تفاوتها متضمن یک نتیجه است و آن اینکه کتابداری و علم اطلاعات دو حوزه مجزا با روابط بین رشته ای مستحکم هستند، نه اینکه یک رشته باشند یا اینکه یکی، شکل خاصتری از دیگری باشد.»
 
وی در یکی از مقالات قدیمی خود (به گمانم 1975 که البته هنوز نیز بر سر آن حرف است) گفته بود که موضوع اصلی علم اطلاعات در یک کلمه مفهوم ربط است حال اینکه موضوع اصلی کتابداری ربط نیست بلکه چیزهای دیگر است. (در این مورد به مقاله 2007 درباره بازیابی اطلاعات نیز می توانید رجوع کنید). وی معتقد است که عنوان رشته و موارد این چنینی اهمیت چندانی ندارند آنچه اهمیت دارد گزینش و تعریف مسئله هایی است که یک رشته به آنها می پردازد؛ و نیز الگوها و پایه های نظری و راه حلهای عملی. البته ذکر این نکته لازم است که افراد دیگری نیز هستند (نظیر واکاری) که اعتقاد دارند کتابداری و اطلاع رسانی یکی هستند اما به نظر می آید شواهد عینی، نظر افرادی چون ساراسویچ را بیشتر پشتیبانی می کند. این نکته را ذکر نکردم که بگویم این دو (کتابداری و اطلاع رسانی) باید از هم جدا شوند. پذیرفتن و به کارگیری نام کتابداری و اطلاع رسانی به عنوان نام یک رشته واحد، مزایایی در عمل دارد، و ما نیز بهتر است از همین روند تبعیت کنیم، چه بسا که تاکنون کرده ایم. در مورد مدیریت دانش و اطلاعات که جای بحث ندارد چرا که محتوا و کاربرد آنها (و نیازی که به شکل گیری آنها منجر شده، از جمله نیاز سازمانهای تجاری به مدیریت اطلاعات و دانش و اعتقاد به این استعاره که هر کاری یک کار اطلاعاتی است {Any business is an information business}) متفاوت است.
 
3. پیش از آنکه به تغییر عنوان یک رشته بیاندیشیم شاید بهتر باشد برای تغییر و اصلاح محتوای آن اقدامی انجام دهیم. اگر تحول مثبتی در محتوای دروس کتابداری حاصل شود (که البته نوید آن نیز داده شده است!) چه بسا دلسردی دانشجویان این رشته نیز کاهش و اعتماد به نفس آنان افزایش یابد.

ماشین بی ام و باید موتور بی ام و زیر کاپوتش باشد، والا نام بی ام و آن را به حرکت در نخواهد آورد.


در انحنای وجود

    نظر

این هم  مال ابوسعید خودمونه:

دارم گنهان ز قطره باران بیش

از شرم گنه فگنده‌ام سر در پیش

آواز آید که سهل باشد درویش

تو در خور خود کنی و ما در خور خویش

در خانه خود نشسته بودم دلریش

وز بار گنه فگنده بودم سر پیش

بانگی آمد که غم مخور ای درویش

تو در خور خود کنی و ما در خور خویش

شوخی که به دیده بود دایم جایش

رفت از نظرم سر و قد رعنایش

گشت از پی او قطره ز نان مردم چشم

چندان که زاشک آبله شد بر پایش


این هم یه شعر از جامی

    نظر

                       قصه‌ی عاشقان خوش است بسی                                    سخن عشق دلکش است بسی

هست، ازین قصه کی شوم خاموش؟

تا مرا هوش و مستمع را گوش

هر دهان، جای صد زبانم باد!

هر بن موی، صد دهانم باد!

تا کنم قصه‌های عشق املا

هر زبانی به صد بیان گویا

سبق زندگی از او گیرند،

آنکه عشاق پیش او میرند،

که به انفاس او شوی زنده

تا نمیری نباشی ارزنده

آنکه خواهند صوفیان به فنا

هست ازین مردگی مراد مرا

بل فنایی که ما و من برود

نه فنایی که جان ز تن برود

نشود با تو هیچ چیز مضاف

شوی از ما و من به کلی صاف

از اضافت کنی چون تنوین رم

نزنی هرگز از اضافت دم

نگذرد بر زبانت گاه سخن:

هم ز نو وارهی و هم ز کهن

«رکوه‌ی من»، «عصا و جامه‌ی من»

«کفش من»، «تاج من»، «عمامه‌ی من»

یک من او را هزار من بارست

زآنکه هر کس که از منی وارست

 


آخرین جنحه ها

    نظر
یه سلام دیگه خدمت شما بر وبچه های اینتررنتی الان که من این ها رو  دارم می نویسم  یک بعد الظهرگشنه امیز است آخ  مردم........................پخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


یه قدم تا عید

    نظر

 

 

سلام

 یک سال دیگر نیز از عمر ما گذشت وما باز هم هچنان در خدمت شما هستیم امسال برای من همراه با حزن عجیبی همراه است

،

 دلم گرفته اصلا حوصله نوشتن ندارم

،

این تصویرر ا به همه دوستان تقدیم می کنم

 

بهار دیگه ؟